به نام بخشنده بزرگ ، یاور بزرگ ، بخشنده بر حق ، خداوند ایثار

       

  خارم اگر، از خاری       خوارم تو مپنداری              دانم که مرا باگل        یک جا تو نگه داری

گل را تو به آن گویی        کز عشق معطر شد            آن گل که فقط گل بود        در حادثه پرپرشد

عرض سلام واحوالپرسی و اینا...
نمیدونم چرا هر وقت تصمیم میگیرم دیگه به روز نکنم  نمیشه .یعنی وبلاگ نویسی ته نداره؟هیچوقت تموم نمیشه؟

..باشه حرفی نیس..آره  شما درست میفرمائید.ولی خوب حرف زدن ویا نوشتن حرفای خوب وقشنگ که کاری نداره همه میتونن بنویسن .مهم عمل ورفتار خوبه (یکم شعار بدم

 علت دیگه ش هم شاید نبودن حس واین چیزا بوده...همین حالاهم دلم از خیلی چیزا پره .میدونم که بیشترشم تقصیر خودمه ،حقمه هر چی سرم بیاد.(یکم خود زنی کنم) .آخه منکه اهل مبارزه نیستم ،برا چی میخوام با زندگی بجنگم، (که اینطوری بهم فن بزنه ومنو بکوبونه زمین)

بگذریم ،ایام فاطمیه که نتونستم  بیام ،ولی مثل اینکه قسمت بوده دیگه برای میلاد حضرت زهرا (س) دیگه به روز کنم ، پس پیشاپیش این روز بزرگ رو تبریک میگم.

این چند خط آخرو میخوام فقط برا یه نفر بنویسم .

 کسی که قلبشو با تمام عشق ،ومحبت رو با تمام وجود به من هدیه داده .فقط به خاطر خودم.

هرچی تو کتابا گشتم ،تا بهترین جمله وقشنگترین صفتهای دنیا روبرات پیدا کنم ، تو هیچ کتاب ونوشته ای چیزی که لایق توصیف بزرگی تو باشه پیدا نکردم.

پس  تنها نامی که از اول زندگیم تو ور با اون شناختم به زبون میارم  :"مــا در"

آره فقط همین اسم میتونه توروتوصیف کنه ،که حتی بهشت هم با همه بزرگی وزیبایی ش زیر پاهات جا داره..
نمیخوام شعار بدم ، فقط کافیه یه لحظه چشمامو ببندم وبه گذشته فکر کنم ،

آره یادمه ،ازاول زندگیم محبتهای بی چون وچرات ،دستهای مهربون وآغوش گرمت ،روزایی که فقط مال من بودی،شبایی که برای من بیدار می موندی .

یادمه هنوز روزایی رو که مجبور بودم بیشتر از سه چهار روز ازت دور باشم ،از دوریت چقد اشک ریختم وهنوزم نمیتونم دوریتو تحمل کنم .

                                   مادر و بچه

دوست دارم یه عالمه ،

از خوبیات هرچی بگم بازم کمه ،چون فاطمه زهرا الگوت بوده ..وتو هم الگوی منی.

از خدای بزرگ فقط یه چیز میخوام ،اینکه پیش مرگت باشم ،چون طاقت دوریتو ندارم ،

هیچوقت تنهام نذار..