چطوری انتقام بگیریم؟


امروزرفتم دانشکده انتخاب واحد بود چقدرشلوغ بود مخصوصا ترم اولیا که اکثراهم با همراه اومده بودن از در که رفتم  تو میدونستم که باید دوباره باهاش رودرروشم انتظاردیدن قیافه نحصش حتی از دیدنشم برام عذاب آورتره.
وای خدایا چقدر من از این آدم متنفرم.......
 ای خدا یعنی همه مدیرگروها مثل اینن تا این حد خودخواه وبدجنسن؟
ای خدا خودت خوب میدونی چی میگم تو خودت شاهدی که این آدم چطوری با بی رحمی تمام واسه آدمای زیردستش تصمیم میگیره
چقد قانونوزیر پا میزاره اصلا از قانونم بگذریم وجدانش قبول میکنه؟ 
آخه آدم تا چه حد میتونه پارتیش کلفت باشه....یعنی پیش خداهم اینهمه پارتی داره؟...که با این همه آدم معترض بازم نمیشه خلع درجش کرد
یکی از دوستام گفت تقصیرخودمونه که جرات هیچ کاری رو نداریم اگه یه کاسه اسید رو صورتش می ریختیم حداقل الان این ترم اولی های بدبخت از دسش راحت میشدن حالا ما که داریم میریمو دیگه این طرفا پیدامونم نمیشه. یدفعه یکی دیگه از بچه ها گفت:من یکی به این راحتیا ولش نمیکنم مدرکمو که گرفتم اون موقع حالیش میکنم حالا صبرکنید شماره خونشو گیر میارم بعد بایه نقشه حسابی حالشوجا میارم.اونیکی دوستم گفت اینجوری نمیشه مثلا چیکار می خوای بکنی که حالش گرفته شه .. ؟اونگفت :هیچی هر شب زنگ میزنمو از خواب بیدارش میکنم.
دوستم گفت:من دلم میخواد شاهد زجرکشیدنش باشم...مثلا همین امروز آخر ساعت که میخواد بره از بالای راه پله ها محکم حولش بدم تا با مخ بره وسط سالن... تازه کسی هم نباشه که کمکش کنه....تا همونجا جونش درآد منم با چشای خودم شاهد جون دادنش باشم ..واقعا چه لذتی داره نه ؟
.
ولی من هنوز فکری براش نکردم...یعنی نمیدونم چجوری ازش انتقام بگیرم...ولی دلم خیلی میخواد روزیکه مدرکمومی گیرم بایه    جعبه شیرینی تر برم پیشش بعدهمه کاراییروکه با ما کرده دونه دونه بهش بگم بعدا در جعبه شیرینی رو باز کنم بکوبم تو سرش......نظر شما چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟